چندی پیش در وبلاگ فطرت الهی پستی منتشر شده بود  با نام اصلاح جامعه ” تا زمانی که هر کس به جای دین، خودش را ملاک درستی می داند ، هیچکس حاضر به اصلاح رفتارهای غلط خودش نیست بلکه با نگاهی کاملا اومانیستی، دیگران را به مثل خود شدن دعوت می کند. چرا که اوست که محور عالم است و نه خداوند عالم. از همین روی فرمودند هر کس دعوت به خدا کرد از او پیروی کنید و هر کس چه با دین و چه با غیر از آن دعوت به خود کرد از او تبعیت نکنید.”  که اصلاح جامعه را در گرو اصلاح تک تک افراد جامعه می دانست. بر کسی پوشیده نیست که با اصلاح تک تک افراد جامعه،  جامعه نیز اصلاح می شود اما امروزه جوامع ضمن تاثیر از تعاملات مردم خود، از نظامهای سیاسی و دولتها نیز تاثیر می پذیرند لذا بدون خواست و هماهنگی دو طرفه مردم با نظامهای سیاسی این هدف محقق نمی شود.  بروکراسی دولتی در طول زمان و متناسب با زمینه های فرهنگی و تاریخی آن شکل گرفته است و با ایجاد تغییرات فرهنگی و اقتصادی و نیاز به انعطاف و کارایی بیشتر، کشورهای در حال توسعه را در گیر اصلاحات کرده استاصلاح‌ یا  رفرم به معنای بهبود یا ترمیم چیزیست که غلط، فاسد، نامطلوب یا غیره است.[۱] کاربرد این واژه بدین معنا از قرن هیجدهم شروع شد.[۲] اصلاح عموماً در برابر انقلاب مطرح می شود. چنین معنایی است که هر انسانی را شیفته جریان اصلاحات ساخته است. اما آنچه در این بین اهمیت دارد و موجب ناامیدی جوامع از جریان اصلاحات شده است، عدم توجه به روند و فرآیند اصلاح است اینکه چه چیزی می بایست اصلاح گردد و اکنون چه چیزی در حال اجراست.

 برنسون   سه بعد ” صحبت، تصمیم گیری و اقدامات” را در مورد درک انگیزه ها و محدودیت های اصلاح طلبان مشخص می کند. طبقه بندی او در مورد روش هایی است که بروکرات ها در طی امواج اصلاحات بکار می گیرند تا روشن سازد، چگونه اصلاح طلبان در طول جریان اصلاحات باقی می مانند. مرحله اول یا بعد “صحبت ” به اصلاح طلبانی اشاره می کند که در مورد مدل های ایده آل با انتقاد از بروکراسی یا روند اجرای سیاستهای موجود، صحبت می کنند اما به تصمیم گیری و اقدام دست نمی زنند تا هزینه های آن را متحمل نشوند. این بعد عموماً در مرحله اولیه روند اصلاحات استفاده می شود. مثلاً، یک دولت جدید سیاست های جدیدی را اعلام می کند و به منظور جذب و حمایت شهروندان، تمایل دارد در این مرحله از زبان نسبتاً رادیکال استفاده کند. در مواقعی که این استراتژی بدون اقدام خاصی تکرار شود، مردم ناامید
می شوند و به دولت خود بی اعتماد خواهند شد. بهمین منظور این نوع استراتژی پایدار نیست
.

بعد دوم مرحله تصمیمات  است. اصلاح طلبان علاقمند بی صبرانه منتظر دیدن تغییر اهداف اصلاحی خود با توجه به وضعیت ایده آل هستند اما از آنجا که حتی رهبران کاریزماتیک با حمایت قوی از تمام سهامداران مجبور به پیروی از روند قانونی تصمیم گیری رسمی هستند، اغلب مجبورند مجوز پارلمان برای اصلاح قوانین مربوط به خدمات عمومی را کسب کنند

بعد سوم که مرحله اقدام است مرحله واقعی و مهم ترین سرنوشت اصلاحات را آشکار خواهد کرد. اصلاح طلبان نه تنها باید بر مقاومت در برابر کسانی که از اصلاحاتشان اجتناب می کنند، غلبه کنند بلکه باید عادت های کاری کارمندان بخش دولتی، نگرشها و حتی تفکر آنها را تغییر دهندلذا اگر محتویات برنامه اصلاحات با فرهنگ سازمانی موجود در تناسب نباشد واضح است که هیچ چیزی در واقعیت تغییر نخواهد کرد.

.۳

امروز که کشور ما در جریان مسیر توسعه با نامزدی دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب روزهای خوب را انتظار می کشد و اصولگرایان با اصلاح رویه های موجود از طریق بازگشت به اصول اولیه انقلاب و اصلاح طلبان با شعار بهبود رویه های گذشته، جامعه را به حمایت خود می خوانند، مواظبت لحظه به لحظه از روند اصلاحات و تعیین جایگاه فعلی آنها در سه مرحله فوق، پله اول طی طریق مسیر موفقیت جبهه اصلاح طلبان است.

براستی اکنون جبهه اصلاح طلبان با کدام استراتژی در حال فعالیت است. صحبت؛ تصمیم گیری یا اقدام؟ بی شک پاسخ این پرسش را کسی نمی داند جز مردم و جامعه مدنی.

 

۳-توبین ایم، ۲۰۱۳٫. بروکراسی در سه جهان متفاوت ترجمه آقای محمد علی جهانتاب.